نوشته شده توسط : ...
 

 ...دریغا عشق که بر باد شد!

 

 

                                      گرفته از : سایت روشتا



:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 13 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...

  ...که صدای باران را به جز تو کسی نشنود

 

1

 می‌خواهم دوباره به دنیا بیایم

 بیرون در، تو منتظرم بوده باشی

 و بی‌آنکه کسی بفهمد

 جای بیداری و خواب را

 به رسم خودمان درآریم

 چه بود بیداری

 که زندگی‌اش نام کرده بودند.

 

2

  بی آن‌که بوی تو مستم کند

  تا ده می‌شمارم

  انگشتانم گرد کمرگاه مدادم تاب می‌خورند

  و ترانه‌ای متولد می‌شود

  که زاده‌ی دست‌های توست-

  شاعرم

  به از تو سرودن معتادم.

 

                                                  برگرفته از : سایت روشتا



:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 10 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...
اسداله امیرپور - کریم امرایی

اسداله امیرپور – کریم امرایی

کریم امرایی :

سال ها پیش فردی به نام تقی برای اولین بار در شهر کوهدشت که آن زمان هنوز بخش کوچکی بود اقدام به درست کردن و فروختن حلیم نمود تصویر و طعم حلیم آن روزها را نباید با حلیم های امروز مقایسه نمود چرا که گوشت ارزان بود و گرانی اش دست های حلیم پز را به لرزه نمی انداخت البته درست کردن آن نیز با زحمت بسیار همراه بود و تهیه کننده از سر شب تا صبح کفگیر بزرگش را در دیگ بزرگی که بر تکه های هیزم جوش می آورد مدام می چرخاند. بر خلاف امروز حلیم را با زمستان می شناختند و اگر ماه رمضان در ماه های دیگر سال قرار می گرفت از حلیم خبری نبود هر چند بعد ها در ردیف نذری های عاشورا نیز قرار گرفت. بهتر است توضیحا ت بیشتر را از زبان شعر استاد بشنویم:

استاد اسداله امیرپور امرایی:
آذرآمد نضج پیدا کرد بازار حلیم
بار دیگر چشم روشن شد به دیدار حلیم
می نگردد یافت در هر نقطه از خرد و کلان
که نباشد از دل و از جان خریدار حلیم
قیمت آن دم به دم سیر صعودی می کند
رفته بالا بیش از حد ارج و مقدار حلیم
گشته تعداد طرفدارنش از اندازه رد
طالع میمون شده این روزها یار حلیم
شیخ وشاه عالی و دانی همه کاسه به دست
صف کشیده تشنه و مشتاق دیدار حلیم
از برای نوبه هر دم مشتری کوشش کند
گربه آسا می رود بالا ز دیوار حلیم
می زند خنده به روی طالبین هر صبح دم
کاسه ی پر روغن جام شکر بار حلیم
گویی آن جا مصر عهد رامسس توتخا من است
بار عام انجام می گردد ز دربار حلیم
آتش موسی بود مشهور اندر کوه طور
بود اندر وادی سینا ز اسرار حلیم
خیمه می بندند مانند صف اسکندری
مرد و زن در هر خیابانی خریدار حلیم
هر که باشد مبتلا این روزها با ضعف پول
از مغیلان می رود در پای او خار حلیم
نگذرد روزی برای نوبه با سنگین دلی
سر نگیرد با لگد یا مشت پیکار حلیم
می درخشد صبح هنگام طلوع آفتاب
به ز خورشید منور جام مس وار حلیم
اشتها تحریک بنماید چو آماده شود
راه دور و صرف وقت و رنج بسیار حلیم
اندک آن به غذاهای دگر ارجح بود
مشت باشد آیتی روشن زخروار حلیم
صبح گاهان مشتری ها را نماید با خبر
صفحه ی امیدواری بخش رادار حلیم
با دهانش قاشقی از آن چو گردد آشنا
بی گمان تسکین پذیرد درد بیمار حلیم
از وفور خستگی تکیه به دیوارش زنند
می رود هر روز یک تن زیر آوار حلیم
شیر برنج و آش کشک و شله یا حتی پلو
رشک می ورزند بر طعم فسون کار حلیم
در درون کاسه اش بینی ز هر روییدنی
بر حلیمی مکتشف گردیده اسرار حلیم
چون نباشد اسکن کافی تو را در اختیار
هست شایان لب فرو بندی زگفتار حلیم
مستمندان و ضعیفان باز مانند از خرید
باز هم با اغنیا باشد سر و کار حلیم
آن که با مرغ و فسنجان کام را ارضا کند
کی اثر دارد در او مفهوم اشعار حلیم
در درون سینه ی من خاطراتی نا گوار
نقش بسته تا دم مردن ز بازار حلیم

 

برگرفته از : سایت هومیان



:: بازدید از این مطلب : 5964
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 بهمن 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...


http://s1.picofile.com/file/6296988928/shajariyan.gif

خسرو آواز ایران استاد محمدرضا شجریان



:: بازدید از این مطلب : 420
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 6 بهمن 1392 | نظرات ()